مدتی پیش مطلب جالبی را از دکتر علاء سالم مطالعه کردم که گفته بود: متنی را از کتاب یک مسیحی مطالعه کردم. او کتابی دارد که در آن از منجی و تسلیدهندۀ آخرالزمان صحبت کرده است. او از صفات این منجی اینگونه مینویسد:
«او حاضر است که بسیار صبوری کند تا تربیت افراد تحت تکفلش به بهترین شکل صورت گیرد و بین هیچکدام از آنها فرق نمیگذارد و توانایی آن را دارد که در سیر حرکتش پیشی بگیرد و کارهای والایی را انجام دهد؛ ولی در مقابل آن برخی از افرادی که گمان میشود از افراد مرتبط با او هستند از کشتیاش سقوط میکنند؛ پس نمیپذیرد که افرادش از کشتیاش سقوط کنند.»
ناگهان به فکر فرورفتم. این صفات چقدر آشنا به نظر میرسد. گویی آن را احساس کرده بودم… جایی دیگر… از فردی دیگر…
آری یادم آمد.
اینها صفات معلم اخلاقم بود.
معلم اخلاقی که دکتر علاء سالم اینگونه از وی یاد میکند:
«اگر اصلاح عملی، ممکن بود یکی از مؤمنین را بشکند، حاضر بود کوتاهیها و اشتباهات برخی از انصارش را بر دوش بگیرد.»
این فداکاری او را چگونه میتوان توصیف کرد؟
مثلاً مؤسسهای که تحت اشراف توست، کاری میکند و در آن کمبود و خلل وجود دارد؛ ولی اصلاح این عمل منجر به شکستن یکی از مؤمنین میشود. ایشان میگوید: «صبر بر این عمل، حتی اگر باعث بازدهی کمتری شود برای او -صلواتاللهعلیه- آسانتر است تا آن خلل را اصلاح کند و عمل را بهصورت بهتری عرضه کند؛ ولی در برابر، قلب یکی از مؤمنین بشکند.»
یعنی او حاضر نیست قلب یکی از انصار خود را بشکند؛ حتی اگر عمل او نتیجۀ اندک و در عملش کمبودی واضح وجود داشته باشد.
به یاد میآورم یک بار مرا به یکی از زمینههای دعوت مبارک فرستاد تا نقصها را بررسی کنم. مضمون کلامش این بود: «امیدوارم وقتی رفتی با رِفق و مدارا و لطف و رحمت، نقصها را به آنها نشان دهی و احساسات هیچکدام از آن عاملین را نشکنی؛ زیرا از نظر من، عمل در این سطح و پایینتر، بهتر از آن است که احدی از مؤمنین را آزرده کنی یا کسی از آنها قلبش آزرده شود.»
اخلاقش مرا به فکر فروبرد.
آری دقیقاً همانند همان منجی یاد شده است.
جالب بود که متوجه شدم معلم اخلاق من یک منجی است.
اما سؤالی ذهنم را مشغول خود کرد.
یک منجی جهانی که اینقدر زیبا مراقب دل مؤمنین است در خصوص باقی مردم چگونه رفتار میکند؟
پاسخم در گرو این بود که اخلاقش را ورق بزنم؛ پس شروع کردم به ورقزدن… .
نکته قابلتأملی نظرم را جلب کرد:
سید احمدالحسن(ع) فرموده است:
«بهترین عمل در این زمان، رساندن حق به مردم است تا آنها را از دام ابلیس نجات دهید.» (پاسخهای روشنگرانه، جلد ۵، پرسش ۴۰۷)
«…باید عملکرد درست را اتخاذ کنیم؛ خسته و فرسوده نشویم و از هیچ راهی برای هدایت مردم کوتاهی نکنیم و هیچ جهتی را برای هدایت آنان، فرونگذاریم.» (پاسخهای روشنگرانه، جلد ۳، پرسش ۲۲۳)
او اینگونه مؤمنین را به تلاش و کوشش برای نجات مردم توصیه میکند؛ حتی دغدغۀ او برای نجات مردم تا جایی پیش میرود که زمانی که: «یکی از برادران، مشکلاتی چند را خدمت ایشان مطرح نمود. سید احمدالحسن (ع) در نصیحتش فرمود: «… آیا گمان میکنید مشغلۀ من، فقط شما هستید؟ بیشتر مردم در حالی از بین خواهند رفت که بر گمراهیاند و وارد جهنم میشوند و حالآنکه هریک از شما مشغول به خویشتنِ خویش است.» (در محضر عبد صالح، ج۱، ص150)»
آری معلم اخلاق من منجی بشریت است و بهسبب داشتن چنین معلمی به خود میبالم. معلمی که بهرغم محبت به مؤمنین، به هدایت مردم حریصتر است. معلمی که حاضر است همانند جدش حسین(ع)، برای هدایت مردم حتی از جان خود هم بگذرد؛ تا جاییکه میفرماید:
«اگر نجات و هدایتشان در ريختهشدن خون من بود، حتی یک روز هم تأخیر نمیکردم. به خدا سوگند، من به حال این عامۀ مردم که فریب خوردهاند، اندوهگین و دردمندم. میبینم که هلاکت و نیستی بر آنها سایه افکنده و آنها گمان میکنند که در این دنیا تا ابد باقی خواهند ماند و دنیا نیز برای آنها پاینده است.» (در محضر عبد صالح، ج۱، ص۳۵)
آری، سید احمدالحسن، پدر و معلم اخلاق من است و از آموزههایش به ما انصارش همین بس که حاضر است خالصانه جان خودش و یاران عزیزتر از جانش را -که حتی طاقت ندارد دلِ شکستهشان را ببیند- فدای هدایت و نجات مردم کند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
احمد الحسن یمانی ع حق است بخاطر اینکه کلام ایشان با کلام انسانهای زمینی فرق دارد
کلام ایشان از جنس نور است که تاریکی ها را می شکافد وروشن می کند