سؤال:
من از کودکی احساس میکردم که مؤنث هستم،… و احساس میکنم در کالبدی غیر از کالبد خود قرار دارم. میخواهم بدانم فتوای خمینی دربارۀ انجام عمل تغییر جنسیت صحیح و شرعی است یا خیر؟ … اگر عمل تغییر جنسیت جایز نباشد، آیا راهکار دیگری وجود دارد که بتوانم خود را با آن اصلاح کنم و مردی درست و استوار شوم و تمایلی به مردان نداشته باشم؟
برای دریافت پاسخ به متن پیام سید احمدالحسن در فیسبوک، در تاریخ 27/بهمنماه/1392 و یا به کتاب پیک صفحه رجوع شود:ص183-187
____________________________
تاریخ ارسال: یکشنبه 27/بهمنماه/1392 هجری شمسی، ساعت: 17:30 بهوقت ایران
سلام عليكم و رحمة الله و بركاته
درود بر بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک
Abdullah Hashem نگاشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیرا
آقا و مولای من، احمدالحسن! پرسشی دارم که شخصی از من خواسته است آن را از شما بپرسم.
او میگوید: من از کودکی احساس میکردم مؤنث هستم، و حتی از این موضوع مطمئنم و احساس میکنم در کالبدی غیر از کالبد خود قرار دارم. میخواهم بدانم فتوای خمینی دربارۀ انجام عمل تغییر جنسیت صحیح و شرعی است یا خیر؟
و آیا جایز است من این عمل را انجام دهم و آیا این کار برای من بهتر است؟ زیرا من عملاً نمیتوانم با این احساس که مؤنث هستم بجنگم.
ضمناً من از مؤمنین به دعوت مبارک هستم، و از عبدالله هاشم خواستم این سؤال را برای شما ارسال کند؛ زیرا که خود بشخصه بهدلیل خجالتزدگی نتوانستم از شما بپرسم. اگر عمل تغییر جنسیت جایز نباشد، آیا راهکار دیگری وجود دارد که بتوانم خود را با آن اصلاح کنم و مردی درست و استوار شوم و تمایلی به مردان نداشته باشم؟
د.ی
ج/ بسم الله الرحمن الرحيم
و الحمد لله
آنچه جنسیت را در انسان مشخص میکند وضعیت بدن و داشتن اعضای تناسلی است که به رشد کامل رسیده باشد. اگر اعضای تناسلی، نَرینه باشد او مذکر است و جایز نیست تغییر جنسیت دهد؛ همچنین اگر اعضای تناسلی ماده باشد وی مؤنث است و نباید تغییر جنسیت دهد؛
اما اگر اعضای تناسلی رشد کاملی نداشته یا با یکدیگر آمیخته شده یا نقصهای آفرینشی مشابهی داشته باشد میتواند جنسیت خود را انتخاب و عمل جراحی که او را بهصورت مذکر یا مؤنث مشخص میکند انجام دهد. این پاسخ از منظر حکم شرعیِ این کار است.
اما اینکه انسان احساس کند درونش مؤنثی قرار دارد در حالی که مذکر است ـیا برعکسـ این مسئله را میتوان با توجه به دانستن این نکته که جنسیت در مراحل بعدی تکامل بر روی زمین حاصل شده است درک کرد؛ زیرا زندگی با تولیدمثل جنسی آغاز نشد؛ بلکه در ابتدا با تکثیر غیرجنسی آغاز شد و سپس تکثیر جنسی پدید آمد.
در این خصوص نکاتی شایانتوجه است؛ از جمله: دو جنسیتیبودن حیوان؛ یعنی حیوان هم دارای اعضای تناسلی نر و هم اعضای تناسلی ماده باشد. از جمله رفتار بعضی از ماهیها؛ ماهیهایی که در یکی از مراحل زندگی خود نری با اعضای تناسلی کامل هستند و اقدام به تلقیح میکنند و سپس در مرحلهای دیگر به مادهای با اعضای تناسلی کامل تبدیل میشوند و تخمگذاری میکنند.
از جمله وضعیتی که ما در آن به سر میبریم؛ یعنی مذکر و مؤنث جدا از هم با جنسیتی معیّن در طول زندگیشان. در این حالت جنین قابلیت این را داراست که مذکر یا مؤنث شود و آنچه رشد اعضای تناسلی معینی ـو نه دیگریـ را مشخص میکند کروموزومهای جنسیتی است و این یعنی در داخل هر بدنی، یک مذکر و یک مؤنث، یا بهتر است بگوییم قابلیت مذکر یا قابلیت مؤنثبودن وجود دارد،
و آنچه حاصل شده تنها این فرآیند است که یکی از آنها هنگام اجرای نقشۀ ژنتیکی مخصوص به آن بدن، بر دیگری تسلط پیدا کرده و در نتیجه فرد، مذکر یا مؤنث شده است.
این نکته در بعضی از حالات بیماری یا اختلال در کروموزومها واضح است؛ مثل وضعیتی که در سندرم حساسیت آندروژنی وجود دارد؛ بهطوری که گاهی اوقات مؤنث، دارای اعضای مذکر پنهان در بدن میشود. بنده این نکته را در کتاب «توهم بیخدایی» بیان کردهام.
متن زیر، این مسئله را برای شما روشن خواهد ساخت:
«جهشی ژنتیکی وجود دارد که بر گیرندههای آندروژنی یا سندرم هورمون مردانۀ جنین (XY46) تأثیر میگذارد. این جهش، تأثیر ژن جنسی مردانه را بیشتر میکند و به این ترتیب دستگاه تناسلی زنانه تشکیل میشود؛ و برحسب نوع جهش و میزان تأثیرگذاری آن در گیرندههای آندروژنی، وضعیت موجود در این سندرم شکل میگیرد.
به این ترتیب اندام مردانه و زنانه تکمیل نمیشوند و تنها یکی از آنها کامل میشود که معمولاً ظاهری زنانه دارد.
اگر جنین حامل ژنهای مذکر یا XY46، به سندرم حساسیت کامل آندروژن مبتلا باشد، از نظر ظاهری بهطور کامل مؤنث خواهد شد و حتی معمولاً در ابتدا و بدون معاینۀ دقیق نمیتوان وضعیت او را تشخیص داد.
در چنین جنینی اعضای ظاهری زنانه وجود دارد؛ بنابراین یک مؤنث معمولی خواهد بود، اما بدون رحم و تخمدان؛ یعنی جنس مؤنث با دستگاه تناسلی زنانۀ ناقص شکل گرفته است. در چنین جنینی، دستگاه تناسلی مردانۀ پنهان و پوشیدهای نیز در داخل شکم وجود دارد.»
یعنی طبق آنچه تقدیم شد میتوانیم درک کنیم که هر مذکری درون خود مؤنثی مُرده، و هر مؤنثی درون خود مذکری مرده حمل میکند، و آنچه افرادِ ناهنجار انجام میدهند بیدارکردن این باطن جسمانی خفته در مرحله نمو ژن، با تلقین نفْسانی است؛ با وجود اینکه این باطن خفته، بهواقع و در عَمَل بر بدنی که در آن قرار دارد هیچ اثر حقیقی و عملی ندارد؛
و به این ترتیب یک نر میتواند مجبور شود نقش ماده را ایفا کند، یا اینکه ماده نقش نر را. در حقیقت تنها انسان نیست که چنین کاری را انجام میدهد؛ بلکه حیوانات دیگر نیز به نسبت ده درصد ـیا اندکی بیشتر یا کمترـ چنین کاری را انجام میدهند، و علت، همان است که در آنچه تقدیم شد بیان کردم. به این ترتیب روشن میشود ناهنجاری جنسی ـتنها به این دلیل که حیوانات دیگر نیز آن را انجام میدهندـ مسئلهای طبیعی نیست؛
بلکه حالتی ناهنجار و خارجشدن از طبیعتِ چیرهشده بر بدنِ موجودِ زنده محسوب میشود و وضع قوانینی که بازدارنده از این انحراف باشد و فرد را محدود کند امری است طبیعی نه برعکس! اما متأسفانه این بهانه ـیعنی اینکه ناهنجاری جنسی، صفتی موجود و شایع در ویژگیهای حیوانی استـ برای قانعکردن برخی سیاستمداران در بریتانیا و فرانسه ـکه بیشتر آنها اطلاعی از زیستشناسی تکاملی ندارندـ به خدمت گرفته شد تا قوانین مربوط به ازدواج همجنسها رایج شود.
حقیقتِ علمی این است که ما و دیگر حیواناتی که بدن آنها تنها به یک سیستم تناسلی اختصاص دارند در طول زندگی خود از نظر جنسی بهطور کامل تخصصی میشوند و تلاش برخی افراد برای انجام کارهای ناهنجار و منحرف، این انحراف را بهصورت مسئلهای طبیعی توجیه نمیکند؛
بلکه این انحراف، وضعیت خروج از طبیعت بدنی و فیزیولوژیکی محسوب میشود. موجود زنده ـبهخصوص موجود هوشمندی مثل انسانـ میتواند از این انحراف بهآسانی جلوگیری کند.
به همین دلیل، درست آن است که قوانینی وضع شود که از این انحراف جلوگیری و به دورشدن از این انحراف کمک کند نه برعکس؛ آنگونه که ـبا تأسف بسیارـ امروز شاهدش هستیم؛ تا آنجا که اخباری که پشت سر هم میرسد حاکی از تصویب ازدواج همجنسها توسط حکومتهاست!
بنابراین علاج در دست خود شخصی است که خودش را متمایل به انحراف جنسی میبیند؛ اگر خواستی شیطانی وجود دارد که به او میگوید درون او یک مؤنث مرده وجود دارد و او را به زندهکردن مؤنث مرده برمیانگیزاند، او بهخوبی میداند که درونش نری آشکار با اعضای تناسلی کامل وجود دارد.
دربارۀ مؤنث نیز وضعیت به همین صورت است. میتوانیم وضعیت را در قالب یک مثال روشنتر کنیم: مثلاً اگر بگوییم در هر مذکری نود درصد نر و ده درصد ماده وجود دارد و نیز در هر مؤنثی، نود درصد ماده و ده درصد نر وجود دارد، طبیعی است که صفات و تمایلات مردانه، بر مذکر چیره میشوند ـزیرا مردانگی نسبت بیشتری را در ترکیب بدنی او از آنِ خود کرده استـ و همین وضعیت دربارۀ مؤنث نیز وجود دارد و بهناچار باید صفات زنانه بر او چیره شوند.
حال ده درصد را بر بدن مسلط کردن و بدن را از مذکر به مؤنث ـیا برعکسـ تبدیلکردن وضعیتی ناهنجار و منحرف محسوب میشود و فرض این است که انسان توانایی جلوگیری از انحراف و تسلط بر آن را داراست؛ زیرا این عمل، عبارت است از خروج از طبیعت بدنیِ مسلط بر بدن در اثر خواستهایی فریبدهنده که میتوان در رویارویی با حقیقتِ جنسیِ مسلط بر بدن، آن را مجاب ساخت و از آن جلوگیری کرد.
آنچه باقی میماند این نکته است که ممکن است حالاتی ناشی از بیماری وجود داشته باشند که بر بدن تأثیر بگذارند ـمانند کم یا بسیاربودن ترشح برخی هورمونها یا مسائل دیگرـ که چنین حالتهایی را میتوان با مراجعه به پزشک متخصص معالجه کرد.
عوامل موثر محیطی در همجنسگرایی
شاید بی فایده نباشد که به طور مختصر، به برخی از این اسباب و عوامل محیطی نگاهی بیاندازیم تا این عوامل را در نظر داشته باشیم و به اهمیت آنان پی ببریم:
- (سرکشی جنسی در مرحلهی کودکی؛
- از هم پاشیدگی خانوادگی و فقدان پدر یا مادر؛
- روشهای تربیتی اشتباه؛
- دوستی دوران کودکی؛
- تحقیر و خشونت جنسی؛
- تکنولوژی مدرن: طبیعتا منظورم جنبه ی مثبت آن نیست؛ بلکه منظور در اینجا به طور مشخص اسباب و عوامل تحریک جنسی است که در اختیار قرار داده است؛ برای مثال فیلم های منحرف و به طور کلی محرک جنسی.
تمامی این عوامل و چه بسا دیگر عوامل اجتماعی و محیطی که مقالات و پژوهش های علمی بسیاری به آنها اشاره کردهاند، در گرایش همجنسگرایانه به جنس موافق تاثیر دارد؛ هرچند به طور نسبی باشد؛ ولی هر قدر هم که این عوامل زیاد باشد و هر قدر هم که سهم بالایی داشته باشند، به تنهایی برای علت یابی همجنسگرایی و بیان دلیل اصلی که در ورای آن قرار دارد کافی نیست؛ و همین کافی است بدانیم که این اسباب و عوامل برای افراد دیگر هم مهیا بوده است، ولی آنها هرگز به این سمت و سو نرفته اند و حتی به آن فکر هم نکردهاند.)1
1. همجنسگرایی پژوهشی، در خصوص علت ماورایی در انسان. دکتر علا السالم: ص 57-58
یک نظر
تعقيب: ناهنجاری همجنسگرایی | سایت رسمی دعوت سید احمد الحسن یمانی