بهقلم: سید علاء علوی
کودکی که بهخاطر بازی کودکانهاش دعا میکند باران نبارد، درست مانند کسی است که بهخاطر زیادهخواهی خویش حاضر است تمام مردم جهان را از دم تیغ بگذراند، قوانین الهی را به نفع مصلحت خویش تأویل و تفسیر کند و بهنام دین همۀ مردم را به گروههای مختلف تقسیمبندی کند. هرکه طرف او باشد دوست و در غیر این صورت دشمن است.
دنیاطلبی زاییدۀ غریزۀ حیوانی خودخواهی اوست. کشش قطب حیوانی اهمیت بعد انسانی را واجب کرده است؛ قطبی که انسان را از درون پالایش داده و آموزههای دین را سکوی پرتاب بهسوی انسانشدن قرار داده، تا جایی که مسجود ملائکه گردد.
انسان، شدن است و این مرحله به یک برنامۀ منسجم، هدفمند و قانونمندی نیاز دارد که نیازهای انسان را در این کارزار بشناسد و راهنمایی کند.
حیوانیت ایجاب میکند که تنها خود را ببینی، مصلحت خود را مطرح کنی و نظر خود را بر کرسی بنشانی که همین منجر به ظلم به خود و دیگران شده است؛ چه در مقیاس خرد که به فرد مرتبط باشد و چه در مقیاس کلان که باعث ایجاد جنگهای خانمانسوز میشود ـکه بارها و بارها بشریت تجربۀ سخت و سنگین آن را به چشم خود دیده استـ نتیجۀ همین دیدگاه تنگنظرانه به جهان و پدیدههاست.
هدایتیافتگان و متذکران که حقیقت را از دید نظام ارزشی الهی شناختهاند، همگام و همسو با آن، مکلفان را از تاریکی به نورانیت و از حیوانیت به انسانیت رهنمون میکنند. (یخرجهم من الظلمات الی النور) یعنی این فرستادگان که تجلی ارادۀ الهی هستند با تزکیه و تعلیم، مردم را از وادی جهالت به وادی مقدس شناخت میرسانند.
اساس و بنمایه و شالودۀ برنامه رهبران الهی در این کارزار، خودسازی و جهاد با نفس است. خود، خودساخته هستند و بهترین الگو؛ راهیافته و بهترین راهنما؛ گوش درون را به ندای الهی سپرده و دیدۀ خود را به نور الهی روشن کرده، سمیع و بصیر در میان خلق شدهاند.
تجلّیگَه خود کرد خدا دیدۀ ما را در این دیده در آیید و ببینید خدا را
جهان ما جهان ظلمت و تاریکی مطلق است و کسی راه به جایی نمیبرد مگر اینکه این راهیافتگان دست یاری بهسوی او دراز کنند و نجاتش دهند؛ لازمۀ این پیروزی دشمنینکردن و سپردن عنان عقل و نفْس به دست رهبران الهی است.
این رهبران الهی نفس چموشِ زیادهخواهِ سیریناپذیر ما را با عقل الهی خود لگام زده و در مسیر تکامل انسانی قرار میدهند. نفس انسان را که مملو از ظلم و ستم گشته، پر از عدل و داد میکنند تا این انسان، انسانی بشود که در پروسۀ جهانیشدن عدل و داد نقش بازی کند.
نکتۀ مهم اینکه در این پروژۀ بزرگ انسانسازی نقش بصیرت بهخوبی پیداست. آگاهی، شاهکلید همگامی با اهداف بزرگ این پروژۀ عظیم الهی است. رهبران الهی همان کسانی هستند که خداوند به شایستگی آنها آگاهی دارد. (اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ) (خدا بهتر میداند که در کجا رسالت خود را مقرر دارد). (انعام، ۱۲۴)
طی این مرحله بیهمرَهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی!
قانون که همان کتاب الهی است (فیه تبیان لکل شی) چارچوب اجرایی این پروژه است؛ و مواد خام این پروژه، نفوس آدمیانی است که باید به انسانهایی تبدیل شوند که هدف الهی خلقت را به منصۀ ظهور برسانند.
بگذار باران ببارد تا بازی بسیاری از بازیگران صحنۀ شیطانی به هم بریزد!