(قسمت آخر) او را اینگونه شناختم: بسیار متواضع است، من سالها با او زندگی کردهام. در میانِ ما، مانند یکی از ما بود، بلکه در بسیاری از اوقات به ما خدمت میکرد. در خوراک و پوشاک و نشستن تفاوتی با ما نداشت، و بلکه پوشش و لباس ما از لباس او بهتر بود و …
بیشتر بخوانید »147 – سید احمدالحسن را اینگونه شناختم (قسمت چهارم)
همیشه ما را به مهربانی با یتیمان و نیازمندان و مساکین سفارش میکرد و اینکه به میزانِ توانمان به آنها کمک کنیم، و با وجود تنگدستی و نیاز مالی شَدید، میبینیم کفالت برخی از یتیمان نیازمند را برعهده گرفته و متکفل شده تا مبلغ معینی را بهصورت ماهانه از طریق برخی انصار به آنان برسانَد و بهرغمِ اینکه این یتیمان از مؤمنین به او هم نبودند، یعنی از انصارش نبودند، اما او با صرفنظر از این مطلب، مسئلۀ یتیم و بیوه را دردی میدانست که صرفنظر از هرچیزِ دیگری، باید مداوا شود.
بیشتر بخوانید »