حسین حقیقی کیست؟
اسارت و بهزنجیرکشیدهشدن در صندوق حافظهٔ خویش از بدترین اسارتها در زندگی است که تمام سرنوشت فرد را تحتالشعاع خود قرار میدهد و انتظار هر کاری را از چنین موجودی میتوان توقع داشت؛ زیرا صحرای تاریک صندوق حافظه، پر است از سلاحهایی که نمیدانی با کدامیک میخواهد حمله کند.
چنین موجودی حتی به ضعیفترین موجودات نیز رحم نخواهد کرد و برای رسیدن به خواستههایش از هیچ کار غیرمنطقی و مذمومی فروگذار نمیکند.
چه زیباست صحبتکردن دربارۀ انسانی که خلاصهٔ کلامش این است:
گر شما را به جهان دینی و آیینی نیست
لااقل مردم آزاده به دنیا باشید
«اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید.» (بحارالانوار، ج45، ص51)
مکتب حسینی، مکتب حریّت و آزادگی است.
پس پیام امام حسین(ع) را باید به جهان صادر کرد و جهانیان را با الفبای فرهنگ عاشورا آشنا ساخت.
فرسنگها راه را برای رفتن تا حسین(ع) میپیمایند و سختی راه را به جان میخرند؛ اما از زیارت حسین چیزی جز دورشدن از حسین(ع) کسب نمیکنند.
چقدر آزاردهنده است وقتی حقیقت حال را از زبان وحی الهی میشنویم:
خدایا به آبروی حسین(ع)، ما را آبرودار درگاهت قرار ده.
شیخ ناظم عقیلی (حفظهالله) در کلامی بهزیبایی، تفاوت زائر حبسشده در صندوق حافظه و زائر آزادۀ حسین(ع) را به تصویر میکشد؛ آنجا که مینویسد:
افرادی که حسین(ع) را کشتند و او را خوار کردند، به این دلیل، این کار را انجام دادند که بندگانِ نفْس و دنیا و پادشاهان و فقهای بدکار بودند.
زیارت حسین(ع) بهمعنای کندن پیراهنِ بردگی و دنبالهروی [از دیگری] است و اینکه برای بندگی خداوند سبحان و یگانه، اخلاص داشته باشیم.
زیارت حسین(ع) به معنای غسلِ در فراتِ آزادگیِ حقیقی است و بهمعنای رهاشدن از بدیها و بیماریهای درون است؛ نه فرورفتن در سیرکردنِ آرزوها و شهوتهای درون که متأسفانه برخی، آن را اشتباه متوجه شدهاند.
زیارت حسین(ع) بهمعنای قربانیشدن برای حقیقت است؛ اینکه در سختی و رنج بیفتی که دیگری خوشبخت شود؛ اینکه گرسنه و تشنه باشی تا دیگری سیراب و سیر شود؛ اینکه بمیری تا زندگی باعزت و کرامت، برای دیگری باشد.
وقتی بهسوی امام حسین(ع) حرکت میکنی و میروی و بندۀ دیگری هستی، تو از حسین دور میشوی و قطعاً در لشکر دیگری هستی.
حسین، پدر آزادگان است؛ فردی که آزاده نیست، از نوادگان حسین نیست. ( 27اکتبر2018)https://goo.gl/1MtWN2
پس ای زائر عاشق حسین علیهالسلام:
سید احمد الحسن (ع) در خطبه ی محرم خود چنین فرمودند:
و بعضی از شیعیان به معصوم صفات لاهوت مطلق می دهند که غیر ممکن است جز خداوند متعال به این صفات خوانده شود. وآنها بنا به عقیده ای که به معصوم دارند امام حسین حقیقی که در کربلا به قتل رسیده را یک مدعی دروغین بیش نمیدانند و بلا نسبت به او درود خداوند بر او باد.به همین دلیل است که میگویم اینان برادران قاتلان امام حسین(ع) هستند با اینکه مدعی هستند که بر حسین گریه میکنند. به خدا قسم که آنها دروغگو و منافق اند و بر حسین بن علی که در کربلا به قتل رسید و خانواده اش را اسیر کرده و هتک حرمت او را کردند گریه نمیکنند. بلکه به یک حسینی که آنرا نمی شناسیم گریه میکنند. حسین دیگری که زاییده ی اوهام و نفوس مریضشان است. و ایمان به امام حسین(ع) واقعی ندارند. امام حقیقی که از جانب خداوند تعیین شده، ضعیفی که برای خود هیچ ضرر و منفعتی نداشته مگر اینکه خدا بخواهد. آنها برای حسینی گریه میکنند که در دنیای واقع وجود ندارد. حسینی که به او صفات لاهوت مطلق میدهند و خداوند از آنچه که اورا توصیف میکنند بسی والاتر است.
و اگر او در دنیای واقع بود، ابلیس از ایشان سرپیچی نمیکرد. حسینی که ادعا میکنند برای او گریه میکنند توهمی در افکارشان است، دقیقا مانند آدمی که در ذهن ابلیس بود…
این راه و روش ابلیسی قدیم است که به وضوح میگوید که معصوم یا حجت خدا بر خلق باید در ظاهر بهتر از دیگران باشد یا اینکه قدرتی خارق العاده داشته باشد و مثلا برای هر کس که بخواهد معجزه تقدیم کند و قادر به انجام کارهایی باشد که آنها از انجام آن عاجزند و به همین خاطر است هنگامی که بگویند مثلا ما بر امام حسین گریه کردیم و گریه کردن بر او ما را وارد بهشت میکند، خداوند در نهایت به سادگی به آنها میگوید ای علمای گمراه، عمل شما همچون ذرات غبار بر باد فنا رفت
وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا
و به اعمالى كه كردهاند پردازيم و همه را چون ذرّات خاك بر باد دهيم.
فرقان ۲۳
زیرا شما بر حسین حقیقی گریه نمیکردید بلکه بر حسینی که در وهم شما بوده و هیچ ارتباط و پیوندی، نه از دو و نه از نزدیک به حسین بن علی ندارد گریه میکردید. در نتیجه عمل شما به باد فنا رفته است