خانه > پاسخ شبهات > حصر امامت یا استمرار امامت؟

حصر امامت یا استمرار امامت؟

متن شبهه ای که امروز توفیق پاسخگویی به آن را داریم این است که:
طبق روایات متواتر، امامت در دوازده امام حصر شده است؛ پس این ادعای شما مبنی بر اینکه مهدیین دوازده‌گانه بعد از دوازده امام دارای مقام امامت هستند مخالف روایات متواتر از رسول‌الله و اهل‌بیت(ع) است.

هيچ دليل شرعی برای محصور‌ماندن امامت در دوازده امام نمی‌يابيم؛ بلکه بر عکس، دلايل شرعی متواتر و بسياری به استمرار امامت بعد از امام مهدی ع در نسل دوازده‌گانۀ آنان ع دلالت می‌کند.

منابعی که این شبهه در آنها مطرح شده است، به شرح زیر است:

  1. رهنمای کور، محمد شهبازیان، ص63
  2. پرسش و پاسخ‌ها پیرامون دعوت، علی هوشیار، ص47
  3. ردیه قاطع، بیرامی، ص103
  4. بررسی احادیث مهدیین، محمد حجازی، ص۹۵ و ۸۳ و ۱۵۰
  5. برق لامع، محسن حجت، ص40

پاسخ های مختصری که به این شبهه می توان داد :

  1. برخلاف برداشت مخالفین، در زمان حاضر برخی از علمای معروف و صاحب‌نام شیعه، اقرار بر امکان و حتی ضرورت استمرار امامت بعد از صاحب‌الزمان(ع) کرده‌اند.
  2. روایاتی که اشاره به امامت مهدیین دارد همانند روایات دوازده امام متواتر است؛ پس نمی‌توان یک دسته از روایات را انکار کرد.
  3. روایات دال بر امامت مهدیین(ع) محکم و قطعی بوده لذا مفسّر و حاکم بر روایات دوازده امام است.
  4. حصر در اصطلاح دو قسم است: حصر حقیقی و اضافی؛ و روایاتی که درصدد حصر امامت در دوازده هستند به معنای حصر حقیقی نیستند بلکه به شکل حصر اضافی بوده و معنای خاصی دارند.
  5. از آنجایی که امامت درجات و مراتب متعددی دارد، ما روایتی نداریم که بیان کند امامت به شکل مطلق یعنی در تمام مراتب و درجات در دوازده حصر شده هست.

و اینک به بیان پاسخ های مفصل این شبهه می پردازیم:


حصر مطلق امامت در عدد دوازده از ضروریات مذهب نیست


مذهب شیعه مبتنی بر وجود امام یا خلیفه خدا در هر زمان است لذا قائل به استمرار امامت بعد رسول خدا(ص) هستند اما عده‌ای تصور کردند این استمرار به معنی حصر ائمه در عدد دوازده است به همین خاطر با طرح بعضی ادله مدعی هستند که ما دوازده‌امامی هستیم پس این مطلب از ضروریات مذهب است و علماء شیعه بر آن اجماع دارند، اما تأمل درد و مفهوم «اجماع» و «ضروری مذهب” به‌راحتی مشکل را حل می‌کند.


«اجماع علماء” یعنی اینکه همه علماء، یک نظریه را تأیید کنند و در آن اختلافی نداشته باشند و طبق تعریف اصولیون زمانی حجت است که کاشف قول معصوم باشد؛ در حالی ‌که با وجود ادله فراوان در مورد استمرار امامت بعد صاحب‌الزمان(ع) نباید به نظر علماء اعتنا کرد زیرا نه‌تنها کاشف قول معصوم نیست بلکه اجتهاد مقابل نص است که توسط اهل‌بیت(ع) نهی شده است.
در تعریف “ضروری مذهب” نیز می‌توان گفت اگر اعتقاد یا حکمی فقهی، بدیهی بوده و نیاز به کاوش و استدلال نداشته باشد از ضروریات است؛ به‌عبارت ‌دیگر همان‌ طور که در علم منطق، علم را به دو قسم ضروری و نظری تقسیم می‌کنند در اعتقادات و فقه نیز می‌توان آن‌ها را به دو بخش ضروری و نظری تقسیم کنیم؛
بنابراین هنگامی‌ که مسئله‌ای عقیدتی در مذهب، بدیهی و ضروری بوده و داخل در مذهب نیاز به استدلال نداشته باشد و احدی از علماء مخالف آن نباشد از ضروریات مذهب شمرده شده و منکر آن، منکر اصل مذهب دانسته می‌شود مثال ضروری مذهب در تشیع اعتقاد به وجود ائمه منصوص بعد پیامبر(ص)، اعتقاد به اصل عصمت آن‌ها و … است.
اما مسئله نفی مهدیین(ع) یا حصر ائمه در عدد دوازده هرگز از ضروریات مذهب نیست. چگونه از ضروریات مذهب باشد در حالی که تعدادی از علمای عامل شیعه به آن شهادت داده و یا برخی آن را ثابت کرده و یا حداقل احتمال وجود آن‌ها را بیان کرده‌اند.
دکتر عبدالرزاق دیراوی در این خصوص می‌نویسد:
مخالفین عبارت «از ضرورت‌های مذهب» را وقتی که دلیلی در چنته ندارند ذکر می‌کنند، آیا ضرورت‌های مذهب مورد ادعای آن‌ها را که شیخ سند از آن دم می‌زند سید مرتضی(ره) درک نکرده است؟
آنجا که در «رسائل المرتضی» می‌گوید«ما قطع و یقین نداریم که خروج صاحب‌الزمان محمد بن الحسن ع مصادف با پایان تكلیف است؛ بلكه این عالم می‌تواند پس از ایشان تا مدتی طولانی باقی بماند؛ همچنین جایز نیست پس از ایشان، عرصه از ائمه خالی بماند و می‌تواند پس از او امامانی وجود داشته باشند كه به حفظ دین و مصالح اهل دین قیام نمایند.

این نظر، آسیبی به مسلک ما در طریق امامت ندارد؛ زیرا آنچه ما به آن مكلف و به آن متعبد شده‌ایم این است كه به امامت این دوازده نفر علم و آگاهی داشته باشیم و با بیانی کافی و شافی، آن را بیان کنیم.


پس این، محل اختلاف و از ضروریات است، و چنین نظری ما را از دایرۀ نامیده‌شدن به «شیعۀ دوازده‌امامی» خارج نمی‌كند؛ زیرا از نظر ما این اسم [شیعۀ دوازده‌امامی] بر كسانی اطلاق می‌شود كه امامت دوازده امام را اثبات می‌كنند و ما نیز اثبات كرده‌ایم. كسی در این مذهب با ما موافق نیست و ما با این اسم از دیگران متمایز شده‌ایم.» (رسائل المرتضی ج3ص145 و 146)


یا آن را شیخ صدوق نیز درک نکرده باشد؛ آنجا که در «كمال‌الدین» می‌گوید:
«تعداد امامان «دوازده» تاست و دوازدهمین امام همان كسی است كه زمین را پر از عدل و داد می‌كند و پس از او، امامی خواهد بود که او مشخص بفرماید، یا قیام قیامت خواهد بود.
از ما تنها خواسته شده است كه به دوازده امام اقرار كنیم و همچنین به آنچه امام دوازدهم برای پس از خود بیان می‌فرماید.» (کمال الدین و تمام النعمه ص77)
پس این دو بزرگوار ـ‌كه خدا رحمتشان كند‌ـ برخلاف شیخ سند معتقد نبوده‌اند كه وجود نداشتن مهدیین، از ضروریات مذهب بوده است؛ بلكه آنان معتقد بوده‌اند که وجود مهدیین امکان‌پذیر است و هرگز با هیچ‌یک از ضروریات مذهب در تناقض نبوده و نیست. کتاب پاسخ‌هایی به نوشته‌های معاندان، ص142.
تعدادی دیگر از علما نیز به این مسئله اعتقاد دارند که می‌توانید با رجوع به کتاب چهل حدیث دربارۀ مهدیین از دکتر ناظم العقیلی از آن نظرات مطلع شوید.

روایات مهدیین متواتر و محکم است

روایات مهدیین به حدی است که محقق منصف نمی‌تواند منکر آن شود؛ بلکه راهی جز تسلیم در برابر آن و اعتقاد به آن نمی‌یابد؛ سید احمدالحسن(ع) در این خصوص چنین می‌فرماید:
تعداد روایات نص بر مهدیین یا برخی از آن‌ها، زیاد و در حد تواتر است و از آن علم و اعتقاد به دست می‌آید. همچنین تعارضی بین روایات گفته‌شده دربارۀ امامان و مهدیین وجود ندارد. این روایات بسیار زیاد هستند و نمی‌توان آن‌ها را انکار کرد یا تعدادی از آن‌ها را رد کرد،
مگر از روی نادانی یا دشمنی و به بیراهه رفتن؛ که البته چنین فردی از روش بحث علمی صحیح دور می‌شود؛ نتیجه علمی که از این روایات به دست می‌آید، این است که پس از دوازده امام، خداوند خلفایی در زمین دارد.

جمع بین روایات پیشین، آسان و راحت است و همۀ آن‌ها با وصیت محمد رسول‌الله ص در شب وفات موافقت دارد که نص بر دوازده امام و دوازده مهدی می‌کند. خدا را شکر که حق را برای طالبان آن، آشکار و روشن قرار داده است. کتاب عقاید اسلام، صفحه ۲۰3.
انصار امام مهدی(ع) در کتب بسیاری این روایات را جمع آوری کردند؛ به همین دلیل شما را به مطالعۀ آن دعوت می کنیم.
روایات مهدیین حاکم بر روایات دوازده امام است

در صورتی که روایات متواتر بر وجود مهدیین از اولاد صاحب‌الزمان(ع) وجود داشته باشد بر ماست که بین این روایات و روایات دوازده امام جمع کنیم و تعارض ظاهری آن را برطرف سازیم؛

شیخ ناظم‌العقیلی در جمع بین روایات دوازده امام و دوازده مهدی چنین می‌نویسد:


«… با اين حال، هيچ دليل شرعی برای محصور‌ماندن امامت در دوازده امام نمی‌يابيم؛ بلکه بر عکس، دلايل شرعی متواتر و بسياری به استمرار امامت بعد از امام مهدی ع در نسل دوازده‌گانۀ آنان ع دلالت می‌کند.

درست است که روايات بسياری وجود دارد مبنی بر اين که امام مهدی ع ، خاتم ائمه ص يا اوصيا هستند، اما اين به‌معنای ختم مطلق امامت نيست.
بلکه اين ختم به‌منزلۀ ختم مقام خاص و والای دوازده امام ع است، که از امير المؤمنين ع آغاز شده و با امام محمد بن حسن عسکری ع خاتمه يافته است؛ همان طور که امام علی ع به عنوان خاتم اوصيا توصيف شده، اما ما يقين داريم که ائمه بعد از ايشان ع، اوصيای امام علی ع هستند؛ پس در می‌يابيم که خاتم اوصيا بودن، به مقام خاص يا به لحاظ معينی اشاره می‌کند، نه به معنای مطلق.
علاوه بر آن، متونی که به امامت نسل امام مهدی ع دلالت می‌کند، حاکم هستند نه محکوم؛ به‌عبارت ديگر، تفسير‌کننده و آشکار‌کننده و بيان‌کنندۀ بقيۀ رواياتی هستند که گمان می‌شده به‌معنای محصور‌بودن امامت در دوازده نفر است؛ زيرا آن‌ها به‌قدری صريح و روشن هستند که در اين خصوص قابل تأويل نيستند.
در حالی که آن‌چه در برابر آن‌ها آورده می‌شود، همه متن صادر‌شده از معصوم نيست و در کمترين حالت قابل بررسی و اظهار نظر است، تا بتواند در برابر نصوص صادره دربارۀ مهديين، جمع شود. کسی تصور نکند که من خواهان نفی موضوع امامت دوازده امام هستم! هرگز.
امر امامت در روايات متواتر آمده است و رسول‌الله ص در وصيت خويش، هنگام وفات به آن اشاره کرده‌اند، و آن نزد پيروان اهل بيت ع از مسلّمات است؛ اما اشکال وارده اين است که امامت را فقط در دوازده امام محصور و امامان بعد از صاحب‌الزمان ع را انکار می‌کنند. لذا اين سخن به‌عنوان عناد و سرپيچی در برابر متن صريح شرعی، قلمداد می‌شود… .»
کتاب چهل حدیث دربارۀ مهدیین، صفحه 9 الی 10.

حصر اضافی یا حقیقی؟!

مخالفین با اینکه خود را عالم دهر فرض کرده و به مقابله با قائم آل‌محمد(ع) روانه شده‌اند، هرگز به قواعد خودساختۀ خود و آنچه در حوزه آموخته‌اند توجهی نمی‌کنند؛ بدیهی است که مفهوم حصر اضافی و حصر حقیقی از مسائل معروف در علم بلاغت از جهتی و علم اصول از جهت دیگر است.
حصر حقیقی یعنی یک حکم را به‌شکل مطلق مختص به یک موضوع کرده و از غیر آن نفی کنیم؛ مثل اختصاص الوهیت مطلق به خدای سبحان و…؛ اما حصر یا قصر اضافی به این معناست که ما حکم یک مسئله را از جهتی خاص به یک موضوع نسبت دهیم؛ مثل اینکه می‌گوییم پیامبر(ص) نبی خاتم هستند؛
روشن است که این گزاره به‌معنی نفی نبوت و اتصال ائمه(ع) با آسمان نیست؛ بلکه دلالت بر این دارد که نبوت از جهتی خاص با رسول خدا(ص) به پایان رسیده و از جهت دیگر، بعد از ایشان ادامه دارد؛ همچنین است مسئلۀ امامت بعد صاحب‌الزمان(ع)… .


با وجود روایات متواتر بر امامت مهدیین، نمی‌توانیم منکر این مسئلۀ عقیدتی شویم و باید روایاتی را که به حصر بر دوازده امام دلالت دارد، به حصر اضافی تعبیر کنیم؛ به‌عبارت بهتر این روایات تنها ثابت‌کنندۀ مقامی خاص برای ائمۀ اثناعشر است، اما نفی‌کنند؛ امامت مهدیین نیست؛


لذا در وصیت پیامبر(ص) می‌بینیم که پیامبر بین ائمه و مهدیین تفکیک می‌کند تا اختلاف مقام این دو دسته از اوصیای پیامبر(ص) مشخص شود؛ هرچند این تفکیک اوصیا به‌معنی نفی مقام امامت برای مهدیین نیست.
دکتر عبدالرزاق دیراوی در این خصوص می‌نویسد:
«1. در این روایات کلمۀ “فقط” وجود ندارد و “على مدن” از این جنبه دروغ می‌گوید و حتی اگر هم چنین کلمه‌ای وجود داشت، دلالت بر حصر یا قصر حقیقی نمی‌کرد و فقط بر «قصر اضافی» (نسبی) دلالت داشت که قبلاً این مسئله را روشن ساختیم.
٢. مسئله این نیست که روایاتی دال بر دوازده امام وجود دارد؛ این مطلب را هیچ‌کسی انکار نمی‌کند. موضوع این است که على مدن در همین جایگاه توقف کرده، از روایات متواتر مهدیین، روی‌گردان شده است.
او تلاش می‌کند از این موضوع فرار کند؛ به همین دلیل یک بار از روایات دوازده امام سخن به میان می‌آورد و بار دیگر از روایت وصیت به‌تنهایی سخن می‌گوید ـ‌گویا این روایت به‌تنهایی مهدیین را اثبات می‌کندـ و بار سوم هم می‌گوید روایات مهدیین متواتر نیستند.» (پاسخ‌هایی به نوشته‌های معاندان، ص371)

بنابراین توجه به این دو مفهوم ـ‌حصراضافی و حصر حقیقی‌ـ مشکل را حل می‌کند.

منبع جهت مطالعه بیشتر:

  1. چهل حدیث دربارۀ مهدیین، دکتر ناظم العقیلی
  2. استمرار امامت بعد صاحب‌الزمان(ع)، دکتر ناظم العقیلی
  3. عقاید اسلام، امام احمدالحسن ع
  4. پاسخ‌هایی به نوشته‌های معاندین، دکترعبدالرزاق دیراوی

همچنین ببینید

از زن بودن شرمنده نباش

173 – بررسی روایت‌های: «عقل و دین زنان ناقص است»؛ «با زنان مشورت کنید و خلافش عمل کنید»

از زن بودن شرمنده نباش نوردخت مهدوی مقدمه سال دوم دانشگاه بودم؛ استادی معمم داشتیم …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × پنج =