مقدمۀ کوتاه:
جامعهای که سخن میگوید اما از عمل تهی است، چگونه برای ما بگوید انسان و انسانیت چیست؟
در این حین کسانی هستند که عمل کرده و سخنها را بعد از خود کوتاه نمودهاند و از ما میپرسند آیا نباید گذر کرد، از هر آنچه بر جانهایمان پیچیده است و نمیگذارد دستی بهسوی انسانیت، برآوریم…؟
مقدمه اصلی:
این روزها مردم واژۀ انسانیت را به خوی آدمی، تربیت، اخلاق و ادب نیکو معنا میکنند. گاهی میگویند دین نداشته باش اما انسان باش؛ یا میگویند انسانیت من دین من است. در هر سویی که نامی از انسان و انسانیت باشد با دین به ستیز برمیخیزند تا بگویند انسانیت امری جدا از دین و باور است و از درون آدمها و ورای عقیدهها میآید. انسانیت را وجه مشترک و زبان همگانی اهل زمین قرار دادهاند؛ اما غافل از اینکه درک کنند چه کسی انسانیت را معنا کرده است؟
در جامعۀ امروز، مردم چگونه به مفهوم انسانیت و روح انسانی میرسند؟ معیار اخلاقی که برای همگان معنای انسانیت را حمل میکند از کجا سرچشمه گرفته است؟ آیا انسانیت در همین کلمات خلاصه میشود؟ یا آیا شخصی که این کلمات در او نمود پیدا میکند، شخصیت کامل و در خور ستایشی است که میتواند الگویی برای جامعۀ رستگار در نوع آرمانیاش باشد؟
متن اصلی:
در طول تاریخ بشری افراد زیادی بودهاند که همواره سعی داشتهاند انسانیت را معنا کنند؛ فارغ از راستیآزمایی تعاریف و تفسیرهایی که وجود دارد، وقتی به واقعۀ عاشورا مینگریم، انسانیت به جلوۀ دیگری رخ مینماید. گویی همۀ تعاریف و کوششها به یکسو میروند و تعریف کربلا در یکسو میماند.
آنگاه در معرکۀ خیر و شر، ایثارگری حقیقی و بی چشمداشت که منظور اصلی انسانیت است، خود را به درجۀ اعلی میرساند و عباس بن علی(ع) سوارکار ایثار حقیقی و در حد تام آن است و کربلا، نبرد متمایز انسانیت است و عباس بن علی(ع)، معلم انسانیت و الهامکنندۀ معنای حقیقی آن است؛ تا جایی که برپایی دولت عدل الهی در آخرالزمان وامدار اوست و حتی مردمی که در دولت عدل زندگی میکنند، مدیون ایثارگریِ بدون چشمداشت عباس بن علی(ع) هستند؛
و چه اندوه عظیمی است وقتی نتوانیم آنچنان قدم برداری که شایستۀ مقام اهلبیت علیهمالسلام و شأن والای ابوالفضل است و از آنچه خواستۀ آنان است دور شویم و ندانیم دو دست بریدۀ عباس(ع) بهای عظیم نفسکشیدن در دولت عدل است و ندانیم که انسانیت آبرویش را از عباس(ع) و حسین(ع) ودیعه میگیرد؛ چگونه میتوان نام انسان را از دین ناب الهی جدا کرد؟! هیهات! چگونه میشود ذکر انسانیت در میان باشد، اما بدون عباس بن علی (ع).
امروز اگر نام انسان همچنان باقی است، بهواسطۀ عباس(ع) است. در جامعۀ امروزی، اگر همچنان افرادی هستند که برای دیگران تلاش میکند، بهسبب آموزههای کربلاست. اگر کسی در مقابل ظلم میایستد تا دیگری را نجات دهد، اگر از دنیای خود میگذرد تا دنیای دیگری را بسازد،اگر تحمل سختیها برای حفظ شرافت همچنان زیباست و اگر ازخودگذشتن هنوز فضیلت است، جملگی بهواسطۀ نام عباس(ع) است.
بدون عباس(ع) در کربلا ما از انسانیت چه میدانستیم؟ عباس(ع) جسمش را میبخشد و نیز جانش را؛ شجاعتش را تقدیم و هرآنچه را که در دستانش هست رها میکند، حتی جرعۀ آبی که به لبان خشکشدهاش نمیرسد؛ عباس(ع) چنین کرد تا بدانیم برای رسیدن به انسانیت، باید گذشت، باید فدا کرد، تا آخرین حد، بدون چشمداشت و بدون طلب منفعت؛ باید گذر کرد… به اطراف خود بنگریم.
چه کسی جز عباس(ع) و کربلا این را به ما میآموزد؟ در دنیایی که تمامش انسانگرایی و مادهگرایی است و هرکس تنها خواست خود را فریاد میزند، فداکاری و شرافت انسانی، نوای آرامی است که به گوشها نرسیده، خاموش میشود. پس بگذارید بگوییم عباس(ع) جلوهگاه انسانیتی است که به ما میآموزد.
معترفیم به اینکه از شناخت حق عباس(ع) عاجزیم و آرزومندیم با ورود به مُحرمی دیگر، بتوانیم آنچنان که ایشان(ع) در رکاب مولایش گام نهاد و تا همیشۀ تاریخ نامش بر جریدۀ عالم بهعنوان فاتح قلۀ انسانیت میدرخشد، ما نیز حداقل جرعهای از ایثار ایشان را برگرفته و در رکاب مولایمان قائم آل محمد(ع) باشیم. معترفیم که از شناخت حق حسین(ع) عاجزیم، وقتی میبینیم در راه اعلای حق از هیچچیز فروگذار نبوده است؛
اما از خداوند میخواهیم بر ما منتی نهد تا در راه صاحب حق زمانمان، چنان قدرتی بیابیم که از فداکردن همۀ وجودمان هراسی نداشته باشیم؛ تا جایی که به مقام انسانیت برسیم و طرح انسان کامل را برای همگان تداعی کنیم. در این روزها که مردم و زندگیها بهشدت نبودِ انسانیت را درد میکشند، لازم است از نو و از منظر حقیقت به آنچه در کربلا رقم خورد نظر کنیم تا دو دستی را که محکم بر زندگانی این دنیا چنگ انداخته است، در راه ولایت و عشق الهی رها و به او تقدیم کنیم؛ همچون دستان عباس بن علی (ع).
نتیجهگیری:
دستها را از دنیا پر کنیم، به آن نظر کنیم و دوباره رهایش سازیم… انسانیت همینجاست! میان دستان عباس(ع) که آب را در حین نیاز رها کرد و خود را از آن سیراب نساخت تا نقش عظیمی در ما باقی بگذارد. دستهایمان را از دنیا خالی و از انسانیت پر کنیم…
السلام علیک یا عباس بن علی
سید احمدالحسن(ع) دربارهاش میفرماید:
حسین(ع) در كربلا، با منیت مواجه شد و سواركار این مواجهه و برخورد، پس از حسین(ع) و بهترین فردی كه در میدان جنگ با آن وارد شد، عباس بن علی(ع) بود؛ وقتی ایشان آب را ریخت و از قرآن برداشت:
(یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة)
(هرچند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مىدارند). (حشر، 9)
احتیاج عباس(ع) چه احتیاجی بود و ایثار ایشان (ع) چه ایثاری؟ و آیا ایثار بود یا اینکه بهعلت ناتوانی کلمات در وصف، آن را ایثار نامیدیم؟ (خطبۀ سید احمدالحسن(ع) به طلبههای حوزههای علمیه در نجف اشرف و در قم و در تمام نقاط زمین)