علی محمدی هوشیار در صفحۀ 8 مقاله «تو هم بیخدایی» مینویسد:
«پیش از ورود به بحث، شایسته است توضیحاتی درباره فرضیه تکامل داده شود تا محل بحث به صورت کامل واضح گردد. طرفداران فرضيه تکامل به دو دسته تقسیم میشوند:
الف: کسانی که تکامل را بر تمام موجودات حتی ماده و انرژی عمومیت میدهند،
ب: کسانی که آن را مربوط به موجودات زنده و آلى (گیاه و حیوان) میدانند.
نکته قابل توجه اینکه دانشمندان دسته اول نیز به دو طیف تقسیم میشوند:
١. کسانی که میگویند: نیروئی که منشأ پیدایش مراحل تکامل در موجودات بوده، مافوق طبیعت و برتر از همه چیز است،
٢. کسانی که میگویند: هر چه هست و نیست در نهاد ماده نهفته شده است.
این دسته بندی، خود نشان دهنده اختلافات مبنایی بین طرفداران فرضیه تکامل است، با این حال چگونه أحمد بصری آن را یک نظریه معتبر علمی دانسته است الله اعلم».
احمدالحسن دراینباره در ابتدای فصل دوم کتاب توهم بیخدایی مینویسند:
«در حقیقت نظریۀ تکامل به دو بخش یا دو نظریۀ تقریباً جدا از هم تقسیم میشود که یکی “پیدایش”، و دیگری “ارتقا و تکامل” حیات بر روی زمین را توضیح میدهد. بخش اول یا نظریۀ اول، به تفسیر پیدایش حیات ابتدایی یا پیدایش زندگی زمینی از مادۀ غیرزنده میپردازد؛ و بخش دوم یا نظریۀ دوم، تکامل و ارتقای حیات از آن هستۀ اولیه را توضیح میدهد؛ بنابراین طبیعی است که ما ابتدا به پیدایش و سپس به ارتقا بپردازیم»
بنابراین اختلافی وجود ندارد و دانشمندان در نظریات و فرضیههای جداگانهای موضوع پیدایش حیات را بررسی میکنند و در نظریات دیگر چگونگی تطور و دگرگونش آن را طی حدوداً 4میلیارد سال توضیح میدهند.
و اما اینکه برخی از ملحدین معتقدند پیدایش حیات تصادفی است یا فرآیند تکامل حیات در نگاه کلان تصادفی و بیهدف است، ارتباطی به توضیحات علمی ارائهشده ندارد؛ بلکه صرفاً تفاسیری است که بر مبنای این نظریات ارائه میشود که جداگانه باید آنها را بررسی کرد.
و این موضوع از اعتبار نظریۀ تکامل نمیکاهد و طبق روش علمی، یک نظریه وقتی معتبر است که بتواند پیشبینی کند و پیشبینیهایش به وقوع بپیوندد و شواهد فراوانی آن را تأیید و رقیبهای خود را از صحنه به در کند. تمامی این توفیقات شامل حال نظریۀ تکامل حیات شده است. [1]
————-
1. جهت اطلاع از این توفیقات به فصل دوم کتاب توهم بیخدایی، تألیف احمدالحسن مراجعه کنید.