خانه > برگزیده > بنر > آیا ذکر صریح نام شخص بشارت داده‌شده شرط حقانیت اوست؟

آیا ذکر صریح نام شخص بشارت داده‌شده شرط حقانیت اوست؟

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت اول)

به قلم: متیاس

فرستادۀ عیسای ‌مسیح -احمدالحسن- ظهور کرد.
این اولین پیامی بود که الیاس پس‌از ورود به تلگرام در روز شنبه با آن مواجه شد.
الیاس با خواندن این پیام بسیار متعجب شد و سپس به آن شخص که نام کاربری‌اش -وهب- بود، پاسخ داد و‌ نوشت: «عیسی هرگز فرستاده‌ای نخواهد داشت. لطفاً این اکاذیب را نشر ندهید!»
سپس گوشی همراه خود را کنار گذاشت و‌ نزد همسرش -ساره- رفت تا با یکدیگر صبحانه بخورند. الیاس صبحانۀ خود را خورد بدون اینکه حتی یک کلمه بر زبان بیاورد، و از ساره تشکر کرد و آمادۀ رفتن به محل کار خود شد. ساره که متوجۀ بهت و سکوت الیاس شده بود، از او‌ پرسید: «الیاس چه چیزی ذهن تو را آن‌قدر به خود مشغول کرده که حتی یک کلمه بر زبان نیاوردی؟!»
الیاس جواب داد: «موضوع مهمی نیست، نگران نشو!»
ساره با تعجب گفت: «موضوع مهمی نیست، اما تا این اندازه ذهنت را آشفته کرده؟! لطفاً بگو چه اتفاقی افتاده الیاس!»
الیاس که قصد نداشت همسرش را درگیر این خبر کند، از سر اجبار و به‌خاطر اصرار‌های او بالأخره جواب داد و گفت: «راستش امروز پیام عجیبی دریافت کردم. شخصی پیام داده بود که فرستادۀ عیسی آمده! ساره من نمی‌توانم نسبت به این دروغ‌ها بی‌تفاوت باشم. در جواب آن شخص نوشتم که عیسی فرستاده‌ای ندارد!»
ساره لبخندی از سر تعجب زد و گفت: «باورم نمی‌شود الیاس! چطور اجازه می‌دهی که این‌چنین خبری، تو را آشفته کند؟ این اخبار را بخوان و بگذر و ذهن خود را درگیر این اکاذیب نکن. حتی بهتر بود وقت خود را برای جواب دادن به او‌ هدر نمی‌دادی.»
الیاس پاسخ داد: «نه ساره، من نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم. باید به این دروغ‌گوها بفهمانم که ما ایمان‌داران فریب نمی‌خوریم و‌ ثابت می‌کنیم که این ادعا کذب محض است.»
الیاس از منزل خارج شد و‌ در مسیر خانه تا محلّ کار به آن پیام فکر می‌کرد. او آن‌قدر به فکر فرورفته بود که اصلاً متوجۀ گذر زمان نشده بود، و‌ وقتی به خود آمد که همکارانش مشغول خداحافظی از یکدیگر بودند. گویی برای الیاس مهم‌ترین موضوع آن ‌روز، جواب دادن به خبری بود که ازسوی کاربر وهب به او رسیده بود.
سرانجام الیاس تصمیم خود را عملی کرد و وارد مباحثه با وهب شد. او پیام خود را با این سؤال آغاز کرد که: «گفتی که فرستادۀ عیسی -احمد‌الحسن- ظهور کرده است! از تو می‌خواهم که به سؤالاتم دقیق پاسخ بدهی. نام احمد در کجای کلام عیسی و در کجای کتاب مقدس آمده‌ است؟»
او که به خیال خود شروع موفقی داشته است، با رضایت گوشی خود را کنار گذاشت و عازم منزل شد. ساعتی گذشت و وهب پاسخ داد. او نوشته بود: «دوست عزیز، مگر ذکر صریح نام شخص بشارت داده‌شده، شرط حقانیت اوست؟ آیا خود شما می‌توانی آیه‌ای از عهد قدیم بیاوری که به‌صراحت نام عیسی را به‌عنوان شخص بشارت داده‌شده برده باشد؟ اگر این درخواست را یک یهودی از شما داشته باشد و بخواهد که در اثبات حقانیت عیسی، نام او را در آیه‌ای از عهد عتیق بیاوری، چه جوابی به او‌ می‌دهی؟!»
الیاس با خواندن پاسخ وهب برآشفته شد و نوشت: «احمدالحسن را با عیسی مقایسه می‌کنی؟! بله، نام عیسی به‌صراحت در عهد قدیم ذکر نشده، اما آیات بسیاری وجود دارند که با رمز و اشاره از وی سخن گفته‌اند و بشارت آمدنش را داده‌اند. احمدالحسن چه؟ در حقانیت او چه دارید بگویید؟»
وهب: «بسیار عالی! از اینکه در مقابل این موضوع که نام عیسی به‌صراحت در عهد قدیم نیامده مقاومت نکردید متشکرم، اما از آیات رمزی در اشاره به عیسی گفتید و آنها را دلیل برحق بودن وی دانستید. خوب است بدانید که به احمدالحسن هم بارها با رمز و اشاره در کتاب مقدس بشارت داده شده است، اگر مایل باشید آن آیات را با یکدیگر بخوانیم و بررسی کنیم.»
الیاس که ادعای وهب را بی‌اساس می‌دانست و آن را جدی نگرفته بود، پاسخ داد: «تلاش بیهوده نکن و‌ وقت من را نگیر! می‌دانم می‌خواهی چه بکنی! می‌خواهی آیاتی را بیاوری و تلاش کنی تا ارتباطشان را به احمدالحسن ثابت کنی، درصورتی‌که از همین ابتدا باطل بودن دلایلت برایم آشکار است. بیا و از کتاب مقدس ما بگذر. کتاب مقدس را کنار می‌گذاریم، چون می‌دانم که در هیچ‌کجای این کتاب از این شخص سخنی گفته نشده، اما سؤال دیگری دارم. از معجزات احمدالحسن برایم بگو. آیا او نیز مانند عیسی مرده را زنده می‌کند و مریضان را شفا می‌دهد؟»
الیاس با صدای ساره به خود آمد و‌ گوشی همراهش را کنار گذاشت و به‌سراغ همسرش رفت. ساره از او خواست که به گردش بروند و‌ کمی تا پارک نزدیک منزلشان قدم بزنند. در مسیر پیاده‌روی الیاس به او گفت: «می‌دانی داشتم به چه کسی پیام می‌دادم؟» ساره اظهار بی‌اطلاعی کرد و الیاس ادامه داد: «با همان شخصی که مدعی ظهور فرستادۀ عیساست. پسر جوانی با نام کاربری وهب!» ساره با تعجب گفت: «الیاس تو واقعاً وقتت را برای صحبت با چنین شخصی هدر می‌دهی؟! دنبال چه هستی؟ اگر باطل بودن این ادعا برایت محرز است، چرا وقت باارزشت را برای او می‌گذاری؟!» الیاس جواب داد: «خودم هم نمی‌دانم چرا نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم. ساره، این‌طور نیست که آ‌نها فقط ادعایی به این بزرگی کنند و بروند، بلکه امروز برایم روشن شد که آ‌نها کاملاً آمادۀ پاسخ دادن به سؤالات ما هم هستند. می‌پرسم نام احمد در کجای کتاب مقدس آمده؟ می‌گوید نام صریح عیسی در کجای عهد عتیق آمده است؟ می‌گویم عیسی دارای آیات رمزی بسیاری در عهد قدیم است که با اشاره از وی گفته‌اند، می‌گوید احمدالحسن هم این‌چنین است! او حتی می‌خواست آن آیات را بیاورد و برایم توضیح دهد که من عدم تمایلم را نشان دادم. اکنون از او فقط یک معجزه از احمدالحسن خواستم.» ساره بسیار ناراحت شد. اصلاً فکرش را نمی‌کرد که همسرش تا این اندازه این موضوع را جدی گرفته باشد و مدام از آن سخن بگوید. ناگاه فکری به سرش زد و گفت: «الیاس، این افراد حتماً آموزش دیده‌اند و ما که نسبت به آیات کتاب مقدس تخصصی نداریم، نمی‌توانیم از عهدۀ پاسخ دادن به آنها بربیاییم. چطور است نزد کشیش استیفان برویم و از او‌ بخواهیم که راهنمایی‌مان کند.»
این گفت‌وگوی داستانی ادامه دارد…

هفته نامه شماره 189

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

مصیبت برتر

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، …