﴿بگو من بدعـــتـــــی از فرستادگانْ نيـــستـــــم﴾
قسمت یازدهم: بررسی بشارتهای انبیا دربارۀ مسیح، بخش دوم
بهقلم: آندریاس انصاری
• محور چهارم: کلمات پیامبران دربارۀ مسیح
در انجیل چندین متن از کتاب پیامبران را میخوانیم که به وقایعی در ارتباط با عیسی(ع) ربط داده شدهاند؛ در اینجا چند نمونه از آنها را بررسی میکنیم.
الف) تولد از باکره؛ در انجیل میخوانیم:
(و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود، تمام گردد * «که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: خدا با ما.») [1]
توجه: یکی از اشکالات مطرحشده این است که وقتی اشعیا ۱۰:۷-۱۴ قرائت شود مشخص است که قرار بود آن آیت یا نشانه به آحاز عطا شود! نه اینکه برای چند صد سال بعد یعنی در زمان مریم(س) باشد؛ همچنین عبارت «עלמה» در اشعیا ۱۴:۷ که در متن عبری ـمتن معتبر برای یهودیانـ آمده است بهمعنی «باکره» نیست؛ بلکه بهمعنی «زن جوان» است. همچنین طبق اشعیا ۱۵:۷ زمین دو پادشاهْ قبلِ آنکه آن پسرِ متولدشده، ترککردنِ بدی و انتخابکردنِ خوبی را بداند، متروک میشود و در فصل بعدی یعنی اشعیا ۴:۸ مشخص میشود که این فرزند همان پسر اشعیا بوده است. در اشعیا ۱۸:۸ مشخص میشود که خود اِشَعیا و پسرانش آیات یا نشانهها و عجایباند. آری، یهود این متن را مربوط به عیسی(ع) نمیداند، کسی که ۶۰۰ سال بعد آمد! [2]
ب) بازگشت از مصر؛ در انجیل میخوانیم:
(پس [یوسف] شبانگاه برخاسته، طفل [عیسی (ع)] و مادر او را برداشته، بهسوی مصر روانه شد * و تا وفات هیرودیس در آنجا ماند، تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد که «از مصر پسر خود را خواندم.») [3]
توجه: این اشکال گرفته شده است که این متن از هوشع ۱:۱۱ دربارۀ عیسی(ع) نیست؛ بلکه دربارۀ قوم اسرائیل بود؛ طبق خروج ۲۲:۴ قوم اسرائیل پسر خدا خطاب شدهاست؛ [4] مؤید دیگر آن این است که متن مجاور آن قطعه که انجیل به آن استناد کرده است، از بتپرستی آنها صحبت میشود: (هنگامی که اسرائیل طفل بود او را دوست داشتم و پسر خود را از مصر خواندم * هرقدر که ایشان را بیشتر دعوت کردند، بیشتر از ایشان دور رفتند و برای بعلیم قربانی گذرانیدند و بهجهت بتهای تراشیده بخور سوزانیدند). [5] در یکی از سایتهای یهودی این اشکال وارد شده است که اگر مسیحیان بخواهند به این آیه استناد کنند عیسی(ع) و مریم(س) و یوسف نجار را به بتپرستی متهم کردهاند [6]
پ) سکونت در ناصره؛ در انجیل میخوانیم:
(و آمده در بَلْدهای بهنام ناصره ساکن شد، تا آنچه به زبان انبیا گفته شده بود تمام شود که «به ناصری خوانده خواهد شد.»). [7]
توجه: اشکالی که بر این متن وارد شده است این است که عبارت «به ناصری خوانده خواهد شد» در هیچ کجای کتاب مقدس یهود وجود ندارد و برای یهودیان هیچ اعتباری ندارد. [8]
همان طور که مشاهده شد این نصوص غیرصریح است و حتی در آن عبارت «مسیح» نیز وجود ندارد؛ چه رسد به اسم او، یا اینکه گفته شود مکان تولد مسیح فلان جاست.
• محور پنجم؛ کلمات پیامبران دربارۀ مصلوب
آتاناسیوس در تلاش بود تا نشان دهد که مصلوبشدن مسیح توسط پیامبران پیشگویی شده بود؛ او با موسی(ع) شروع کرد و پیشتر تقدیم شد؛ آتاناسیوس در ادامه به چند نمونۀ دیگر ـغیر از موسی(ع)ـ اشاره میکند:
«۳. و سپس، پیامبران پس از او این را شهادت میدهند، میگویند: اما ارمیا ۱۹:۱۱، من بهعنوان برّۀ بیگناهی که برای ذبح آورده شدهام، نمیدانستم. آنها علیه من مشورت شیطانیای کردند و گفتند: اینجا، بگذار درختی بر نان او بیندازیم و او را از زمین زندگان محو کنیم. ۴. و باز هم: آنها دستها و پاهایم را سوراخ کردند، آنها تمام استخوانهایم را شمارهگذاری کردند، آنها جامههایم را بین خود تقسیم کردند، و برای لباس من قرعه انداختند. ۵. اکنون مرگی که برافراشته میشود و روی درخت روی میدهد، چیزی نیست جز صلیب: و باز هم، در هیچ مرگ دیگری دست و پا سوراخ نمیشود، مگر فقط روی صلیب. ۶. اما از زمان اقامت منجی در میان انسانها، همۀ ملتها در هر طرف شروع به شناخت خدا کردند. آنها این نکته را نیز بدون اشاره ترک نکردند: اما در کتب مقدس نیز به این موضوع اشاره شده است. زیرا اشعیا ۱۰:۱۱ وجود خواهد داشت، او میگوید، ریشۀ یسّیٰ خواهد بود و او که برای حکومت بر امتها بر پا خواهد شد، و امّتها به او امیدوار خواهند بود. پس این اندکی است برای اثبات آنچه اتفاق افتاده است.» [9]
آنچه آتاناسیوس آورد را به ترتیب ـنه تمامی آن را دقیقاً به آنگونه که او آورده استـ در ترجمۀ قدیم فارسی اینگونه میبینیم:
الف) در کتاب ارمیا(ع):
(و من مثل برۀ دستآموز که به مذبح بَرَند بودم. و نمیدانستم که تدبیرات به ضدّ من نموده، میگفتند: «درخت را با میوهاش ضایع سازیم [10] و آن را از زمین زندگان قطع نماییم تا اسمش دیگر مذکور نشود.»). [11]
توجه: احتمالاً آتاناسیوس درخت را بهمعنای صلیب و نان را جسم مسیح تفسیر میکند؛ [12] اما شخصی که آیات مجاور را بخواند میتواند بهسادگی بگوید که ارمیا دربارۀ خودش صحبت میکند و در این متن هیچ صحبتی دربارۀ مسیح و مصلوبشدن او نیست. [13]
ب) از مزمور داوود(ع):
(زیرا سگان دور مرا گرفتهاند. جماعت اشرار مرا احاطه کرده، دستها و پایهای مرا سفتهاند. * همۀ استخوانهای خود را میشمارم. ایشان به من چشم دوخته، مینگرند. * رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند). [14]
توجه: یهودیان معتقدند در شمارۀ ۱۶ (در نسخۀ یهودیان شمارۀ ۱۷) از این فصل عبارت «سفتهاند» یا «سوراخ کردهاند» وجود ندارد؛ بلکه معتقدند که در اصل در متن عبری عبارت כארי (بهمعنی مانند شیر) وجود دارد. [15] و بنصیون کراویتز دربارۀ این عبارت میگوید: «اشاره به پادشاه داوود دارد که در حال تعقیبشدن توسط دشمنانش است، که اغلب بهعنوان شیر اشاره میشوند.» [16]
پ) از کتاب اِشَعْیا(ع):
(و در آن روز واقع خواهد شد که ریشه یسّیٰ بهجهت عَلَم قومها برپا خواهد شد و امتها آن را خواهند طلبید و سلامتی او با جلال خواهد بود). [17]
توجه: احتمالاً آتاناسیوس از برپاشدن ریشۀ یسّیٰ، مصلوبشدن را تفسیر میکند؛ باید این نکته را دانست که عبارت عبری עמד بارها در قسمتهای دیگر کتاب مقدس نیز آمده است و معنای مصلوبشدن ندارد. [18] در کل این متن هیچ تأکید صریحی به مصلوبشدن مسیح نمیکند! همچنین بهتر است بدانیم نجاتدهندهای که در این فصل ذکرش آمده است، عیسی(ع) نیست. [19]
در نتیجه تمام آنچه دیدیم بر فرض آنکه دربارۀ مصلوبشدن مسیح باشد، آیا جز این است که رمزگونه بود؟
• محور ششم؛ سبک پیشگوییهای پیامبران
پس از اینکه به چند نمونه از کتب پیامبران پرداخته شد، اینک توجه شما را به سخن یوحنای ملقب به زریندهان که او نیز از پدران کلیسایی یوحنای دمشقی است جلب میکنم؛ او میگوید:
«لذا، زمانی که مسیح، یهودیان را به کتب ارجاع داد، آنها را نه صرفاً برای خواندن، بلکه برای جستوجویی دقیق و متفکرانه فرستاد؛ زیرا او نگفت کتب را بخوانید، بلکه [گفت]، کتب را جستوجو کنید. از آنجایی که سخنان مربوط به او مستلزم توجه زیادی بود، (برای اینکه آنها از ابتدا بهخاطر منفعت انسانهای آن زمان مخفی نگه داشته شده بود) او اکنون به آنها توصیه میکند که با دقت کاوش کنند شاید بتوانند چیزی را که در اعماق مخفی است کشف کنند. این گفتهها در ظاهر آشکار نبودند، و برای عموم نیز برملا نشده بودند، بلکه مانند گنجی مخفی در اعماق مدفون بودند. اکنون او که در جستوجوی چیزهای پنهانشده است، هرگز هدف جستوجوی خود را نخواهد یافت، مگر اینکه آنها را با دقت و زحمت بجوید.» [20]
• ختم کلام
آری، متونی که مشاهده شد رمزی بودند و نویسندۀ بزرگوار متیاس در دو قسمت قبل متونی را از کتاب مقدس آورد که رمزگونه و اثباتکنندۀ حقانیت محمد(ص) بود؛ سید احمدالحسن میگوید:
«آیا بشارتدادن باید صراحتاً با نام باشد یا با رمز و اشاره؟! من معتقدم مسئلۀ خالیبودن عهد قدیم از نام عیسی یا یسوع ـبهعنوان بشارتدادهشدهـ مسئلۀ حلشده است؛ و در این بین، چیزی جز رمز و اشاره باقی نمیماند. ما متون نمادینی از عهد قدیم را بیان کردیم که تأویلشان دربارۀ فرستادۀ خدا محمد رسول(ص) است؛ همان طور که آنان متون رمزآلودی را به عیسی(ع) تأویل کردهاند.» [21]
منابع:
- انجیلِ مَتّیٰ ۲۲:۱ و ۲۳.
- به نوشتۀ بنصیون کراویتز از ربایهای یهودی رجوع کنید: http://jewsforjudaism.org/knowledge/articles/isaiah-714-a-virgin-birth/ همچنین میتوانید به سِفِرِ هاعیقاریم، مَآمِرِ ۳، فصلِ ۲۵، بندِ ۱۹ اثر یوسف آلبو (آلبُ)، که یک ربّی یهودی بود رجوع کنید.
- انجیلِ مَتّیٰ ۱۴:۲ و ۱۵.
- به کلمات اسکوباخ از ربایهای یهودی رجوع کنید؛ در این مقاله صفحۀ ۴:
https://jewsforjudaism.ca/newsletter-25775/ - هوشع ۱:۱۱ و ۲.
- به نوشتۀ جرالد سگال رجوع کنید:
https://jewsforjudaism.org/knowledge/articles/what-about-matthew-hosea-111-and-being-called-out-of-egypt - مَتّیٰ ۲۳:۲.
- جرالد سگال در نوشتار خود معتقد است که در بهترین حالت متّای انجیلنویس سرگرم بازی با کلمات است:
https://jewsforjudaism.org/knowledge/articles/s-there-a-missing-prophecy-of-the-nazarene |
همچنین میتوانید به نوشتار بن صیون کراویتز رجوع کنید؛ دفترچۀ راهنما برای مقابله با تبلیغات میسیونری، انتشارات JEWS FOR JUDAISM, International، ص۳۳؛ لینک:
https://jewsforjudaism.ca/the-jewish-response-to-missionaries/ - دربارۀ تجسم کلمه، ۳۵. پیشگوییهای صلیب. چگونه این پیشگوییها تنها در مسیح برآورده میشوند.
- ترجمۀ قدیم فارسی: «درخت را با میوهاش ضایع سازیم». متنی که آتاناسیوس میآورد: «درختی بر نان او بیندازیم.»
- ارمیا ۱۹:۱۱.
- (من نان حیات هستم). (یوحنّا ۴۸:۶)؛ (عیسی بدیشان گفت: «من نان حیات هستم. کسی که نزد من آید، هرگز گرسنه نشود و هرکه به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد). (همان ۳۵:۶)؛ (من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. اگر کسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطا میکنم جسم من است که آن را بهجهت حیات جهان میبخشم.»). (همان ۵۱:۶)
- (و خداوند مرا تعلیم داد پس دانستم. آنگاه اعمال ایشان را به من نشان دادی. * [بند ۱۹ پیشتر تقدیم شد] * امّا ای یهوه صبایوت که داور عادل و امتحانکننده باطن و دل هستی، بشود که انتقامکشیدن تو را از ایشان ببینم؛ زیرا که دعوی خود را نزد تو ظاهر ساختم. * لهذا خداوند چنین میگوید: «دربارۀ اهل عناتوت که قصد جان تو را دارند و میگویند بهنام یهوه نبوّت مکن مبادا از دست ما کشته شوی. * از این جهت یهوه صبایوت چنین میگوید: اینک بر ایشان عقوبت خواهم رسانید و جوانان ایشان به شمشیر خواهند مرد و پسران و دختران ایشان از گرسنگی هلاک خواهند شد. * و برای ایشان بقیهای نخواهد ماند؛ زیراکه من بر اهل عناتوت در سال عقوبت ایشان بلایی خواهم رسانید.»). (ارمیا ۱۸:۱۱و۲۰-۲۳) | آیا ارمیا عناتوتی نبود؟ (کلام ارمیا ابنحلقیا از کاهنانی که در عناتوت در زمین بنیامین بودند). (ارمیا ۱:۱)؛ (پس الآن چرا ارمیا عناتوتی را که خود را برای شما نبی مینماید توبیخ نمیکنی؟). (همان ۲۷:۲۹)
- مزمور ۱۶:۲۲ تا ۱۸.
- ممکن است مسیحیان بگویند که طبق طومار غار نهال هور عبارت כארו در متن آمده است! تویا سینگر از علمای یهودی به این مضمون گفته است که برخلاف دیگر متون باستانی، نوشتههای روی این خط طومار، یکنواخت نیست و تشخیص اینکه حرف آخر י (ی) کشیده است یا ו (و) کوتاه شده، سخت است. اگر فرض כארו باشد، پس اشکالی که گرفته میشود این است که هیچ فعل عبری بهعنوان כארו وجود ندارد؛ در زبان عبری א (الف) باید از آن حذف شود؛ یعنی تبدیل به כרו شود و این میتواند بهمعنای حفاریکردن باشد و نه سوراخکردن؛ گرچه شبیه یکدیگرند؛ اما باز هم یکی نیستند و برای سوراخکردن بدن معادلات عبری کتاب مقدسی بهتر دیگری وجود دارد که میتوان در خروج ۶:۲۱، زکریا ۱۰:۱۲ یا اِشَعْیا ۱۵:۱۳ و دوم پادشاهان ۲۱:۱۸ مشاهده کرد. همچنین اشکال دیگری که مطرح میشود این است که کاتب این طومار دقیق نبوده است؛ زیرا در همان خط او بهجای نوشتن کلمۀ ידי (دستهای من) عبارت ידיה (دستهای او) نوشته است! در نتیجه از جهات مختلفی بر آن اشکال وارد میشود. همچنین مسیحیان ممکن است به ترجمۀ یونانی عهد قدیم اشاره کنند و بگویند که متن یونانی هفتادگان (Septuagint) که توسط یهودیان از عبری به یونانی ترجمه شده است و مربوط به سالیان طولانی پیش از تولد عیسی است، از سوراخکردن دستها و پاها سخن میگوید! اما اشکال مطرحشده این است که آنها مزامیر را ترجمه نکردند؛ ترجمۀ آنها تنها مربوط به پنج کتاب اول عهد قدیم بود. آنچه اینجا نوشتم برگرفته از دو مقاله در سایتهای یهودی بود:
لینک مقالۀ اول: https://outreachjudaism.org/crucifixion-psalm/
لینک مقالۀ دوم: https://jewsforjudaism.org/knowledge/articles/what-is-the-translation-of-kaari-like-a-lion - دفترچۀ راهنما برای مقابله با تبلیغات میسیونری، انتشارات JEWS FOR JUDAISM, International، ص۲۰.
- اِشَعْیا ۱۰:۱۱.
- مثلاً دربارۀ ابراهیم میخوانیم: (… و ابراهیم در حضور خداوند هنوز ایستاده بود). (پیدایش ۲۲:۱۸)؛ دربارۀ خادم ابراهیم: (… و اینک نزد شتران به سر چشمه ایستاده بود). (پیدایش ۳۰:۲۴)؛ یا دربارۀ موسی میخوانیم: (… مکانی که در آن ایستادهای زمین مقدس است). (خروج ۵:۳). در تمامی اینها و بیشتر، همان عبارت یعنی עמד آمده است.
- اگر به کتاب سیزدهمین حواری نوشتۀ سید احمدالحسن رجوع کنیم، او حقیقت را برای ما گفته است (به نسخۀ گردآوریشده توسط دکتر توفیق مغربی، ترجمۀ فارسی، مجموعه اول پرسشها، صفحه ۱۲۹ تا ۱۳۸ رجوع کنید)؛ خلاصه آنکه با توجه به اشعیا ۴:۱۱ عیسی(ع) حُکم و بین مردم قضاوت نکرد! پس امکان برپاداشتن عدالت یا انصاف برای مظلومان را نداشت! با توجه به اشعیا ۶:۱۱ تا ۹ در زمان عیسی(ع) زمين از شناخت پروردگار پر نشد و زمین تقریباً از ستم خالی نشد. این حتی در محدودۀ منطقۀ جغرافيايى یا شهر کوچکی محقق نشد! با توجه به اشعیا ۱۲:۱۱ در زمان او(ع) پراکندگان یهودا و اسرائیل جمع نشدند. اگر گفته شود که آنها را گرد آورده است و با ایمان به او(ع)، آنها را جمع کرد، باز هم صحیح نیست؛ چراکه دعوت عیسی(ع) تا هنگام مرفوعشدنِ ایشان در عرصۀ تبلیغ، از محدودۀ شهرهای اندکی تجاوز نکرده بود، چه برسد به اینکه ایمان و اعتقاد بیاورند. این در حالی است که متن میگوید: این شخص پراکندگان یهودا را از گوشه و کنار زمین گرد میآورد! بهعبارت دیگر معنای متن این است که: در زمان برانگیختهشدن این شخص (یا منجی)، مردم بسیاری تقریباً از تمامی دولتهای عالم و بهخصوص از سرزمینهای دوردَست نسبت به مکانِ برانگیختهشدن ایشان (گوشه و کنار زمین) به ایشان ایمان میآورند.
- موعظۀ ۴۱ بر انجیل یوحنّا.
- سیزدهمین حواری، سید احمدالحسن، نسخۀ گردآوریشدۀ دکتر توفیق مغربی، بشارتهایی که دربارۀ محمد(ص) داده شدهاند، ص۴۱و۵۰.