خانه > دین آخرالزمان > عقاید یمانی > اصل و اساس دین کیست یا چیست؟

اصل و اساس دین کیست یا چیست؟

از زمانی که با دعوت مبارک یمانی آشنا شدیم، به مدد الهی و با روشنگری‌های حجت خدا، به‌وضوح دریافتیم که در روزگار غریبی به سر می‌بریم. روزگاری که مردم دنیا به‌طوری واژگون شده‌اند که اصل‌ها را رها کرده و به فرع‌ها روی آوردند. زندگی جاودانی و ابدی را رها کرده و به حیات چندروزه دنیا دلخوش شده‌اند.

از خوردن روغن پالم و غذای غیر ارگانیک حذر می‌کنند تا جسمی سالم‌تر داشته و اندکی بیشتر در این موقف ایستادگی نمایند، درحالی‌که غالباً از غذای روحی که قرار است تا ابد جاودانه بماند غافل‌اند!

اصل و اساس دین کیست یا چیست؟
اصل و اساس دین کیست یا چیست؟

به نظر می‌رسد این روش و روحیاتی که در زندگی روزمره باب شده است، به‌طور عام در تمام امور مصداق پیدا کرده و همواره فروعات جایگزین اساس و اصول و ستون‌ها شده‌اند. دین خدا و اهل کتاب این زمان نیز نه‌تنها از این قاعده مستثنی نبودند بلکه شاید بیش از سایر مقولات به واژگونی و تحول اساسی دست یافتند.

آنچه که از سوی خدا و صاحبان دین خدا به عنوان اصل و اساس و ریشه معرفی شده بود، هیچ‌ جایگاه واقعی بین مردم به‌ظاهر دین‌دار ندارد اما بدعت‌ها و انحرافات را دال بر برتری و جایگاه والای معنوی خود می‌دانند!

چه خوب است در این موقعیت متذکر کلام نورانی صادق آل محمد (ع) شویم آنجا که فرمودند:

«أنَّ الدِّينَ وَ أَصْلَ الدِّينِ هُوَ رَجُلٌ وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقِينُ وَ هُوَ الْإِيمَانُ وَ هُوَ إِمَامُ‏ أُمَّتِهِ‏ وَ أَهْلِ‏ زَمَانِهِ‏ فَمَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اللَّهَ وَ دِينَهُ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ أَنْكَرَ اللَّهَ وَ دِينَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ جَهِلَ اللَّهَ وَ دِينَهُ وَ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ وَ دِينُهُ وَ حُدُودُهُ وَ شَرَائِعُهُ بِغَيْرِ ذَلِكَ الْإِمَامِ كَذَلِكَ جَرَى بِأَنَّ مَعْرِفَةَ الرِّجَالِ‏ دِينُ اللَّهِ وَ الْمَعْرِفَةُ عَلَى وَجْهَيْنِ مَعْرِفَةٌ ثَابِتَةٌ عَلَى بَصِيرَةٍ يُعْرَفُ بِهَا دِينُ اللَّهِ وَ يُوصَلُ بِهَا إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ»
«همانا دین و اصل دین، یک مرد است و این مرد، همان یقین است و او همان ایمان است و او همان امام امت و اهل زمانش است. پس هرکس که او را بشناسد، خداوند را شناخته است و هر فردی که او را انکار کند، خداوند و دینش را انکار کرده است و هر فردی که نسبت به او ناآگاه باشد، نسبت به خداوند و دین و حدود و شرایع او ناآگاه است. این‌چنین است که شناخت مردان، دین خداست و شناخت به شکل آن، شناخت ثابت و با بصیرتی است که به واسطه‌اش، دین خداوند شناخته می‌شود و به واسطه‌اش به شناخت خداوند رسیده می‌شود». (بصائر الدرجات صفحه ۵۴۹)

♥ آری اصل و ریشه همان مرد است، ایمان و یقین همان مرد است، دین و دین‌داری با همان مرد است و به‌طورکلی همه چیز خلیفة الله است!!

در قرآن کریم هم این مسئله به‌روشنی تبیین شده است. جماعت ملائکه و ابلیس هم ادعای دین‌داری داشتند اما بدون داشتن اصل دین!
هنگامی‌که خداوند فرمود من در زمین خلیفه‌ای قرار می‌دهم و همگان را امر به تبعیت از آن خلیفه نمود، فرشتگان نسبت به این مسئله معترض شدند درحالی‌که برای مخالفت خود دلیل داشتند و گفتند: «ما خود تو را تسبیح می‌گوییم و تقدیس و پرستش می‌کنیم». (بقره ۳۰)

این یعنی اولاً نیازی به واسطه نمی‌دیدند و ثانیاً اگر قرار است واسطه‌ای در کار باشد، باید از ما باشد؛ چون ما اهل دین و پرستش خداییم.
اما خداوند درنهایت به معترضین آموخت که معرفت و علم به دین خداوند تنها از طریق جانشینی میسر می‌شود که خودش انتخاب کرده و راه دیگری وجود ندارد. هرچند کسانی باشند که زیر بار ولایت این خلیفه نروند و لعین و رجیم گردند.

شاید به یقین بتوان گفت جهان امروز بیش از هر زمانی نیازمند بازگشت این اصل و اساسی است که خلقت بشریت در عصر حاضر به واسطه او معنا و مفهوم واقعی خود را به دست خواهد آورد. درحالی‌که همه ایدئولوژی‌هایی که تاکنون برای اداره جهان ارائه شده با شکست مواجه شده است.

اصولاً دین همان راه و روش و دستوراتی است که حیات ابدی بشر را تعیین و تبیین می‌کند. پس از طریق آن می‌توان به سعادت رسید، مشروط بر اینکه اصل و ریشه آن حضور داشته باشد و اصل و ریشه همان خلیفه‌ی منصوب الهی است.
امروزه در هر آیین و مسلکی چه بسیارند کسانی که ندای دین‌داری سر می‌دهند و چه دورند همه آن‌ها از حق و حقیقت!

سید احمد الحسن (ع) می‌فرمایند: «ما می‌گوییم عقیده‌ی دین الهی و اسلام و محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم) این است که حاکمیت برای خداست و جایز نیست که حاکم اصلی که درباره‌ی خون‌ها و جان‌ها حکم می‌کند، از سوی مردم تعیین شده باشد و بر حکومت مسلط باشد»

بنابراین اصل در دین خدا همان خلافت الهی است و در جامعه‌ای که اصل و اساس حضور ندارد و یا حاکم نباشد، از حقیقت و معرفت نیز تهی خواهد بود و چه پسندیده بود که شیعیان به جای تحلیل و آنالیز وقایع روز دنیا، تدابیر و جهان‌بینی‌های اشتباه، به دنبال اصلی می‌گشتند که تا زمام امور را به دست نگیرد، انسان‌ها به معرفت نخواهند رسید.

همچنین ببینید

گفت‌وگوی سید احمدالحسن با دکتر عبدالرزاق دیراوی، پیرامون «الحاد و خداناباوری»

گفت‌وگوی سید احمدالحسن با دکتر عبدالرزاق دیراوی، پیرامون «الحاد و خداناباوری»

گفت‌وگوی سید احمدالحسن با دکتر عبدالرزاق دیراوی، پیرامون «الحاد و خداناباوری» به تاریخ: 27آذرماه 1394هـ.ش …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *